|
مطالب زیبابرای وبلاگ،مطالب عاشقانه،مطالب غم انگیز،مطالب تنهایی،مطالب ناب،جملات ناب،عکس تنهایی،عکس
|

امروز سالروز تولد58 سالگي آقاي روان اتکينسون هست
کسي که همه ما رو با شخصيت مستر بين خيلي خندوند ...
تولدش رو تبريک نميگين ؟؟

خدایا بشکن این آیینه ها را
که من از دیدن آیینه سیرم
مرا روی خوشی از زندگی نیست
ولی از زنده ماندن ناگریزم
شادی

در زمانی که حقیقت برف بر تابستان و عشق گلی نایاب است
در صحراکده ی زندگی به چه کسی می توان گفت:
عشق چیست؟
محبت کجاست؟
عاشق کیست؟
عصر ما عصری است که در آن عشق چون عزیزی از یاد رفته است
و من نیز بازمانده ی عصر عشقم.
شادی

نگاهت چشمه ساریست ک مرا با خود به دریای خواب و رویا می برد
و لبانت خسته از سنگینی سکوت تکیه بر هم داده اند
هر طلوع آفتاب با اشک چشمان تو وضو می گیرم
و تا غروب مهربانی تو را سجده میکنم
مگذار لحظه هایم بی حضور تو بمیرند
و تو را غزال وحشی ز نگاه من بگیرد
شادی
از اون جایی که یه عده ای دارن مطالبمو به راحتی کپی میکنن و
تو وبشون میزارن (خودم چنتاوبلاگ لوکس بلاگو که کپی کرده بودن دیدم )
تصمیم گرفتم راست کلیک وب رو قفل کنم البته قبلش
از رفقای گلم واسه این کار معذرت میخوام.
جوانی
حسین پناهی در6شهریور 1335 در روستای دژکوه از توابع شهرسوق از توابع کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد.
پس از اتمام تحصیل دربهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات
برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه
ادمه مطلب
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
در ادامه مطلب

فریدون مشیری در سی ام شهریور
1305 در تهران به دنیا آمد. جد پدری او به دلیل مأموریت اداری به همدان منتقل شده بود، و پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ خورشیدی
درهمدان متولد
شد، و در روزهای جوانی به تهران آمد و از سال ۱۲۹۸ در وزارت پست غول خدمت گردید. فریدون مشیری سالهای اول و دوم تحصیلات ابتدایی را
در تهران انجام داد و سپس به
علت مأموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت و سه سال اول دبیرستان را دردارالفنون گذراند و آنگاه به
دبیرستان ادیب رفت. به
گفتهٔ خودش: «در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگیهایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به
تهران آمدیم و من به ادامه
تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با اینکه در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی...
در ادامه مطلب

اکبر اکسیر در کودکی
متولد 4/12/1332 شهرستان مرزی آستارا
ليسانس ادبیات فارسی
دبیرستانهای آستارا دبیر بازنشسته
ازدواج با ملیحه نظمی1357
حاصل ازدواج عرفان و ایثار
فعالیت های هنری: شعر- نقد- طنز- روزنامه نگاری - طراحی آرم
شروع به شعر از سال 1347 در تمام قالبان کلاسیک و نو
همکاری با مطبوعات ادبی در سطح کشور
انتشار هفته نامه همشهری آستارایی سال 1358 تا شماره8
زندگی نامه
در چهارم اسفند 1332 در آبروان محله شهرستان مرزی آستارا به به دونیا بومو .لیسانس ادبیات فارسی و آستارا میئن دبیر
دبیرستانان بو که در سال 1382 بازنشست ببو. با مشاعره در رمضان شبانه در محل مسجید به شعر علاقه مند ببوسته و به
قول خودش (و با تعمیر و تغییر بیتان من درآوردی پا به دنیای شعر بنا) ، در تمام قالبان شعر بوگوفت و در اکثر نشریات ادبی
اونه شعران به چاپ برسه.
در ادامه مطلبمهدی

هاردی: استن ما باید صد دلار پیدا کنیم.
لورل: صد دلار ؟!
هاردی: بله
لورل: ما حتی نمیتونیم هزار دلار پیدا کنیم چه برسه به صد دلار!

لورل: عموم از توی یه دریچه افتاد پایین و گردنش شکست
هاردی: داشت خونه میساخت؟
لورل: نه داشتن دارش میزدند !
نشسته بودیم
مادر، نصیحتم می کرد:
- عجله نکن، چشم!!
همین حین، دو گنجشک لات بی چشم و رو آمدند
و درست جلوی چشم ما...
مادر سرخ سرخ شد
در دل گفتم:
خوش به حال گنجشک ها
که مشکل سربازی ندارند!
...........................................................................................................................................
لطفاً یک کلاغ چل کلاغ نکنید
بالاتر از کلاغ رنگی نیست
کلاغ بر خلاف لک لک
یک لکۀ سیاه هم ندارد
پروندۀ کلاغ سفید سفید است
تهمت صابون دزدی هم
کار انگلیسی هاست!
در ادامه مطلب
پيرمرد همسايه آلزايمر دارد
ديروز زيادي شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بيدار شود
زنده یاد حسين پناهي
جز تو که یه گوشه نشستی و صدات در نمیاد
یهو یکی روشو میکنه بهت میگه : فلانی چته؟
اینجاس که تو دلت هزار تا حرفه ولی نمیتونی حتی یکیشو به زبون بیاری
اشکال نداره این درد فقط مال تو نیست ......
بعضی وقتا یکیو میخوای که درکت کنه
ولی چکار میشه کرد وقتی هیچکسو نداری که بشینه پای حرفاتو بهشون گوش بده
باشه اشکال نداره همینطوریم زندگی میگذره
ولی گذشتنش خیلی با اونوقتایی که شادی و غصه نداری فرق میکنه
(مراقب خوبیاتون باشید) مهدی
رفقا من هر روز پست جدید دارم و کلا پستام زیاده
به آرشیو هم سر بزنید بد نیست