|
مطالب زیبابرای وبلاگ،مطالب عاشقانه،مطالب غم انگیز،مطالب تنهایی،مطالب ناب،جملات ناب،عکس تنهایی،عکس
|

چقدر حرف و قضاوت مردم واست اهمیت داره؟
تونسته مسیر زندگیتو عوض کنه؟
به نظرتون باید به حرف مردم توجه کرد؟
یه مطلب از شیخ بهایی درباره همین موضوع هم گذاشتم تو ادامه مطلب میتونید بخونید

اولین روزی که تو را شناختم سکوت، دلم را شکست،آن روز خداوند شاهد و صادق بود و پیوند دوستی من و تو با دستهایی به رنگ امید برایم محبت را به ارمغان آورده و من با نیّت دوستی آسمانی تو وضوی آرزو ساختم و سجاده امیدم را به صفا و صمیمیت تو پهن کردم آن روز تو قلب رنگ پریده چشمانم را از انتظاری که بر آن نقش بسته بود پاک کردی و طرح زندگی را به آن جای دادی و حالا من صاحب بزرگترین گنجینه دنیا هستم و آن گوهر نایاب توست که کمتر در دوستی یافت می شود.
می خواهم قطره های باران را به رشته بکشم و به دل دریایی تو بیاویزم،ای دوست تو هدیه ای از بهشت جاویدی...

برایت آرزوی موفقیت میکنند و برای بر زمین زدنت تلاش میکنند و هنگامی که به زمین
خوردی نفس راحتی میکشند ولی باز به دروغ برایت ابراز ناراحتی میکنند.
دیگر نمیدانم به که میشود اعتماد کرد

این دفعه میخوام تو وبم یه پست متفاوت بزارم .پستی که خیلی وقت پیش باید
میزاشتم ولی کوتاهی کردم
اصلا میخوام یه کاری کنم که پستم یکم جذابتر بشه . میخوام واستون لطیفه بگم
ولی.......
نه از اون لطیفه هایی که این روزا میخونید. چون ........... .
اصلا ولش خودتون بخونید ببینید فرقش چیه
یه روزی...................
اسمش حاج ابراهیم همت بود
توی جبهه کاری با دشمنامون کرد که لقب سردار خیبر بهش دادن
با این که سر لشکر بود و پست و مقام بالایی داشت انقدر خاکی بود که
همه ی رزمنده ها عاشقش بودن، جوری که یه بار بعد از سخنرانی
واسه بچه های لشکر وقتی همه واسه ابراز علاقه و بوسیدن حاجی هجوم
آووردن یکی از رزمنده ها که میخواسته دستشو ببوسه چنان انگشتشو
میکشه که انگشتش از جا در میره
حالا میفهمم واسه چی تو این عکس حاج ابراهیم به انگشتش باند پیچیده بود

و اما اصل کلام ...
امروز جای خیلی چیزا تو شهر و جامعه ما خالیه .....قبول ندارید؟؟
باشه اصلا یه حاضر غایب میکنیم ببینیم چی هست و چی نیست
بزرگراه همت: حاضر!!
ورزشگاه همت:حاضر!!
غیرت همت:غایب!!!
سمینار همت:حاضر!!
همایش همت:حاضر!!
مردونگی همت:غایب!!!
مجتمع همت:حاضر!!
آقایی همت: غایب!!!
صفای همت:غایب!!!
مرام همت:غایب!!!
صداقت همت:غایب!!!
همت...همت:غایب!!!
همت...: غایب!!!
بچه ها غایب ها بیشترن...!!!
کلاس درس تعطیل؟؟
حاج ابراهیم ما شرمنده ایم


فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!
خشكم زد. گفتم دخترم اين چه دعاييه؟
گفت:آخه بابام موجيه!
گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرادعاكنم شهيد بشه؟
آخه هروقت موج ميگيردش و حال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو
و مادر و برادر رو كتك ميزنه! ، امامشكل ما اين نيست!
گفتم: دخترم پس مشكل چيه؟
گفت: بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده.شروع
ميكنه دست و پاهاي همهمون را ماچ ميكنه و معذرت خواهي ميكنه.
حاجي ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.
حاجي دعاكنيد پدرم شهيد بشه


توی خانه انگار ، پدرم بود که گفت : درس را خوب بخوان
درس را خوب بفهم : بلکه چیزی بشوی، درس را ول نکنیم
چه کشنده است این درس
چه خوش است دانشگاه ، سال بالایی ها چه صفایی دارند.
همه شان سنواتی
مدتش افزون باد
من ندیدم همه شان ،بی گمان ، همه بیش از ده ترم است
که همینجا ماندند
همگی می دانند که تقلب خوب است
و میانترم همیشه دو در است
اصل خانم بابایی ست
اصل پایان ترم است
توی برگ کسی ، مسئله حل بشود ، همگی باخبرند
دمشان گرم بابا!
سال بالای ها درس را می فهمند
ول نکردندش ما نیز درس را ول نکنیم.
بچه ها از همه کسایی که دعام کردن ممنونم کنکور قبول شدم دانشگاه دولتی
شیرینی طلب همتون

چوپان اهل دلی در بیابان مشغول چراندن گوسفندان بود. دانشمندی در سفر به او