|
مطالب زیبابرای وبلاگ،مطالب عاشقانه،مطالب غم انگیز،مطالب تنهایی،مطالب ناب،جملات ناب،عکس تنهایی،عکس
|

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای
کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را
خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن
غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا
را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، دستانت
رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
سهراب سپهری
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری

فرسود پاي خود را چشمم به راه دور
تا حرف من پذيرد آخر كه :زندگي
رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود.
دل را به رنج هجر سپردم، ولي چه سود،
پايان شام شكوه ام.
صبح عتاب بود.

